حواسمان هست ؟

اگر شهید نشویم باید بمیریم !

راه سومی وجود ندارد ...

شهید سید مرتضی آوینی

دفاع  مقدس در کلام امام خمینی (ره):

 تحقیر دشمن:(( آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند.))

جلب توجه مسولین ومردم به اصلی بودن مسئله جنگ :((جنگ در راس امور وبرنامه های کشور ماست.))

در منزلت شهید:((شهید نظر میکند به وجه الله .))

صدور انقلاب بااستعانت جنگ:((ما در جنگ ریشه های انقلاب پر بار اسلامیمان را محکم کردیم  ، مادر جنگ حس برادری و وطن دوستی رادر نهاد یکایک مردممان بارور کردیم ، مادر جنگ ابهت دوابر قدرت شرق وغرب را شکستیم واز همه مهمتر استمرار روح اسلام انقلابی  در پرتو جنگ  ، تحقق یافت.))

نقش زنان :((شما بانوان در پشت جبهه آن فعالیتی را می کنید که سلحشوران در جبهه ها می کنند .))

در روز پنجم مهر سال 1360 عملیات ثامن الائمه (ع) به منظور شکستن حصر آبادان با فرمان امام روح الله انجام گردید .
در اینجا برخی از بازتاب های این عملیات را در همان زمان می نویسم :
رادیو لندن : پیروزی ایران برای صدام حسین نه تنها یک عقب نشینی نظامی است ، بلکه یک عقب نشینی سیاسی نیز به حساب می آید .
یکی از کارشناسان مسائل نظامی آمریکا درباره اهمیت عملیات ثامن الائمه (ع) گفت :(( پیروزی ایران در جبهه آبادان این حقیقت را آشکار کرد که برتری در قدرت زرهی و هوایی می تواند بی معنا باشد . علاوه بر این ، پیروزی در آبادان هشداری برای غرب بود .))
کردزمن کارشناس امور نظامی آمریکا ، ماهیت شکل گیری نوع جدیدی از جنگ را مورد توجه قرار داده که شکست حصر آبادان نقطه ی آغاز تحقق آن بوده است ، او می نویسد :((هنوز مشخص نشده است که ایرانیان چگونه به این پیروزی دست یافتند .))

                                برگرفته از کتاب ((نگاه اجمالی به دفاع مقدس)) نوشته آقای عباس تیموری

سالروز عملیات ثامن الائمه (ع) و شکست حصر آبادان گرامی باد.
برای شادی روح شهدای این عملیات و تمامی شهدای هشت سال دفاع مقدس صلوات.

سال
 

سال های دفاع مقدس و شب های پر خوف آن بهانه ای بود برای ظهور شیرمردانی بی ادعا که از آن سوی خاطرات می آمدند . سبز سبز آمدند و سرخ سرخ رفتند . و چه آمدن و رفتنی ! پرندگان مهاجری که جایشان در این دنیا نبود . سبکبال و رویایی ، صف در صف به سرزمین خوبی ها کوچ کردند . مردانی از جنس لاله های سرخ عاشقی .
براق سوارانی که هلهله کنان از خط خون گذشته و شور و شعف و شرف را به ودیعه گذاشتند . انسان و تانک و توپ و گلوله در مجموعه ای گرد هم آمدند که نام مقدس جبهه به خود گرفت . جبهه ای به رنگ خون وبه نشان خطر ، سرزمین متبرک به خون گرم مجاهدان راه خدا ، قبله گاهی به وسعت زمین و به عمق زمان و سجاده ای که رنگ شهادت داشت و نماز عاشقان بی قرار در آستان بی نیاز .
بیاییم و به روز های خاطره سفر کنیم و افسوس از هجران کبوتران خونین بال وطن . شهیدان را می گوییم و جبهه های دفاع مقدس را . همان جایی که به خون بسیجیان عاشق مفتخر است مکانی که سال های سال با چکاچک شمشیر مجاهدان ، روز را به شب و شب را به روز آورده است .
آری شهیدان و آزادگان و جانبازان بسیجی ، سپاهی و ارتشی رایت خونین عاشورای حسینی را بر بلندای شهادت بر افراشتند و اینک انسانیت شرمنده اشارتهای خونین آنان است. آری آنان سر به سودای شهادت سپردند تا به نسل های بعدی درس چگونه زیستن و چگونه مردن را بیاموزند .

هفته دفاع مقدس گرامی باد .

سوم خرداد سالروز فتح خرمشهر مبارک باد .
فتح خرمشهر نشانه ای بود که دنیا بداند هیچ چیز جلودار غیرت وعشق به وطن ایرانیان نیست .

خرمشهر با خون آباد شد
           مردان بی ادعا رفتند
                    اکنون اما شهدا نیستند
                            که ببینند خرمشهر آزاد شد
    
آن روزها مردانی از جنس نور واز دیار عاشقان کوشیدند تا به جمع شهدای قافله کربلاییان برسند ، ماهم در این روزها یابد بکوشیم تا به جمع سربازان مهدی فاطمه (عج) بپیوندیم .

بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله وانا الیه راجعون

به خدا قسم من از شهدا وخانواده های شهدا خجالت می کشم وصیت نامه بنویسم . حال سخنانم رادر چند جمله برای خدا خلاصه می کنم :
خدایا مرگ مرا وفرزندانم وهمسرم را شهادت قرار بده .
خدایا همسر وفرزندانم را به تو می سپارم .
خدایا در این دنیا چیزی ندارم هرچه هست از آن توست .
پدر ومادر عزیزم ما خیلی به این انقلاب بدهکاریم .
عباس بابایی 22/4/1361  روز بیست ویکم ماه مبارک رمضان

اولین بار این متن که وصیت نامه شهید بابایی است رو در کنار یک فروند هواپیمای f14     در مناطق عملیاتی دیدم .
پس از خواندن این متن گرانبها ناگهان به فکر فرو رفتم ، خواستم تفکر امروز خودم را باتفکر دیروز شهدا مقایسه کنم اما دیدم قابل قیاس نیست ، آنها از دیار آسمان بودند و آسمانی می اندیشیدند . اما ما چه ؟ مابعداز شهدا چه کرده ایم ؟ توانسته ایم راهشان را ادامه دهیم ؟
ناگهان متوجه حضور جانبازی شیمیایی شدم که از وضع دنیای امروز می نالید .
وقتی بی حجابی بانوانی را می دید که حرف از عزت وتمدن می زدند ناگهان حالش بد می شد .با خودم گفتم با این وضع کنار شهدا آمدن جسارت بزرگی است .
چند سوال راجب دفاع مقدس از آن جانباز پرسیدم و برای دقایق کمی حرف های دلنشینی زد . نمی دانم چرا ولی اشک هایم جاری شد و برای لحظاتی چشمانم را بستم وخودم را جای یک رزمند آن دوران گذاشتم ، حتی فکرش هم جگرم را می سوزاند . وقتی چشمانم را باز کردم دیگر خبری از آن مرد آسمانی نبود .
حالا من ماندم و کلی بدهی به شهدا ، من ماندم وحسرت دیدار دوباره آن مناطق پاک آن کربلای ایران .
حال میدانم ما خیلی به شهدایمان مدیونیم ، خیلی ، خیلی بیشتر از آنچه که فکر می کنیم .
خدا کند بتوانیم دینمان را به شهدا بدهیم .

چند روز پیش داشتم عکس های تو کامپیوتر رو نگاه میکردم رسیدم به فایل اردوی راهیان نور نوروز 88.

همه ی خاطرات اون روزا توذهنم تداعی شد . خاطرات تلخو شیرینی که با خواهرای بسیجی داشتیم . خداکنه امسال هم شهدا مارو بطلبند و راهی سرزمین نور بشیم .

نمیدونم چرا ولی تومناطق عملیاتی ، شلمچه حالو هوای خاصی داشت .

هیچ وقت شلمچه رو فراموش نمیکنم .

        شلمچه بوی سیب ویاس دارد              بغیر از خاک او اساس دارد

           نمیبینی که همرنگ غروب است           شلمچه داغ صد عباس دارد

مانده یادمان اکنون نام مردی از ایران            نام مردی آزاده از قبیله ی شیران

نام وشهرت آن مرد مهدی است وزین الدین    آنکسی که بر دشمن ضربه زد ولی سنگین

اهل فهم و دانش بود  اهل مهر و آزادی         اهل همت و کوشش اهل صلح و آبادی

اهل اشک و سجاده  اهل روشنایی بود         در میان هر میدان قدرتش خدایی بود

هم قوی و هم آرام مظهر رشادت بود             آرزوی زیبایش رفتن و شهادت بود

شد شهید و زیبا شدتوی جبهه ای در جنگ     شد شهید و زیبا شد مثل لاله ای خوشرنگ 
   

روی لب تبسم داشت ، توی سینه اش غصه           زنــدگی او باشد مثــل بهتــرین قصــه
زنـدگی او خیلی ، سـاده بود و با احســـاس           توی قلب پاکش داشت مهرحضرت عباس
او محمــد ابــــراهیم ، بود و شهرتش همــت           هرکسی در او میدید دین ودانش وعزت
بعد از آنکه شـد پیــــروز ، انقـــــلاب ایـرانی            بعـد از آنکه شد پیروز قدرت مسلملنی
شد شهید و زیبا شد ، شد شهید و او جان داد        راه ســربلندی را او نشـان انســان داد
توی دفتـــر تاریــــــــخ نـــــام پـــاک او مانــده             دشمنـــان مـا را هــم از دیـارمان رانـده

همزمان با برگزاری کنگره ی سرداران و23 هزار شهید استان هلای خراسان در مدرسه ی ما مسابقه ی مقاله نویسی با عنوان سرداران شهید برگزار شد و من با این مقاله در این مسابقه شرکت کردم :

هزاران سلام و هزاران درود بر کسانی که جان خود را فدای آزادی میهن و دین خود کردند . سلام به تمامی شهدا و جانبازان .

سلام بر نوجوانانی که جسد هایشان را اروند رود با خود برد . سلام بر سرداران شیر دلی که در فکه و فتح المبین جان باختند .

سلام بر تمام شهیدانی که در چزابه و هویزه ، اروند رود و طلائیه ، شلمچه و هر نقطه ی ایران شهید شده اند .

سلام بر شهدای گمنامی که در پادگان شهید محمود وند اهواز هستند .

سلام بر کسانی که جان خود را فدا کردند تا ما اکنون بتوانیم به راحتی زندگی کنیم ودر آخر سلام بر هر شهیدی ، چه در جنوب و شمال و چه در شرق و غرب شهید شده باشد وسلام بر او که شهدا به فرمان او به جبهه رفتند تا کشور خود را از دست دشمنان پس بگیرند ، یعنی رهبر کبیر انقلاب امام سید روح الله الموسوی الخمینی ( ره )