روی لب تبسم داشت ، توی سینه اش غصه زنــدگی او باشد مثــل بهتــرین قصــه
زنـدگی او خیلی ، سـاده بود و با احســـاس توی قلب پاکش داشت مهرحضرت عباس
او محمــد ابــــراهیم ، بود و شهرتش همــت هرکسی در او میدید دین ودانش وعزت
بعد از آنکه شـد پیــــروز ، انقـــــلاب ایـرانی بعـد از آنکه شد پیروز قدرت مسلملنی
شد شهید و زیبا شد ، شد شهید و او جان داد راه ســربلندی را او نشـان انســان داد
توی دفتـــر تاریــــــــخ نـــــام پـــاک او مانــده دشمنـــان مـا را هــم از دیـارمان رانـده
نوشته شده توسط : زهرا کوچولو - تاریخ : جمعه 88/9/20 ساعت 6:46 ع
مطلب بعدی :
من انقلابی ام ...