خبر آمدنت در وجب به وجب کوی و برزن شهرم پیچیده است . قطره وجودم هوس حضور در اقیانوس عظیم و متلاطم مریدانت در کنار هشتمین آفتاب ولایت آن هم در اولین روز سال را کرده است .
رخت بر تن میکنم و می آیم . دیدار رهبر آن هم در جوار ملکوتی بارگاه رضوی چه صفایی دارد !
بی قرار تر از همیشه چشم به ساعت دوخته ام تا لحظه دیدار ما منتظران فرا برسد . در همین دقایق انتظار اطرافم را می نگرم . عکس هایت یک به یک در دستان مردمان شهرم دست به دست می شود . جمعیت آنقدر عظیم و پرشور است که عکسی به دستم نرسد . اشکالی ندارد ! تادقایقی پس از این با روزنه نگاهم از توعکسی خواهم گرفت که تا ابد عمق جاودانگی حضورت را به همراه داشته باشم . چشم هایم شوق باریدن دارد .
سید من ، مولای من ، دیدگانی پر از اشک ، دل هایی پر از شوق . بغضی که تمامی گلو را گرفته ...
این دل دیگر تاب تحمل ندارد . آقا بیا تا بار دیگر امام صدایت کنیم .
لحظات انتظارمان طولانی تر از همیشه سپری میشود . تالحظه دیدار فرا میرسد و زمانی که اعلام می شود مقام معظم رهبری ، امام خامنه ای ....فقط صدای بغض خای شکسته را می شنوم .
اشک بر گونه های همه جاری می شود و تومی آیی تا التیامی باشی برای دل های منتظر و قلب های بی قرار .
لب به سخن میگشایی و هنوز مردم در حال نثار بهترین ها به تو هستند .
می گویی : از افتخار ها ، از کمبود ها ، از تحریم ها ، از اقتدار ایران و حقارت اسرائیل ، از پیشرفت ها و موفقیت های جوانان ایرانی و ناکامی دشمن .
می گویی اصلح را بشناسیم و نام او را در صندوق رای بیندازیم
می گویی سعی کنیم کشور را مستحکم، غیر قابل نفوذ، غیر قابل تأثیر از سوی دشمن، حفظ کنیم و نگه داریم. و از همه چیز نصیحت و پند میدهی ما را.
در هر نفسمان شکری است واجب به پاس حضور تحت بیرق نائب امام عصر(عج) ، امام خامنه ای ....