حسین جان ...
هوای دو نفره نه چتر می خواهد و نه باران ...!
فقط یک حرم می خواهد و زائری خسته ... !
بطلب آقا ...
دلتنگم ...
السلام علیک یا اباعبدالله ...
حسین جان ...
هوای دو نفره نه چتر می خواهد و نه باران ...!
فقط یک حرم می خواهد و زائری خسته ... !
بطلب آقا ...
دلتنگم ...
السلام علیک یا اباعبدالله ...
چقدر بگم آقا هواتو کردم ...
کاش بیام به کربلات و برنگردم ...
دانلود آهنگ ماه روی نیزه ها اثر مشترک حامد زمانی و عبدالرضا هلالی
اللهم ارنی الطلعه الرشیده
همه دنیا ازم بریده
تو اما نه ...
اللهم عجل لولیک الفرج ...
نور عالم از ولی داریم ما
اول و آخر علی (ع) داریم ما
عید سعید غدیر،عید امامت و ولایت
مبارک.
نشون به این نشونه
صدای نقاره خونه
من رو به تو میرسونه
ببین دلم خونه
میدونم روسیام
من اگه بی وفام
ولی عشقم اینه
عاشق این آقام
زمین را بیارایید و ثانیه ها را در عطر شکوفه های عشق بپیچید.
هلهله کنید و پای بکوبید که اینک، یازدهمین فصل کتاب شیعه
با دست های سبز مردی از تبار ملکوت، ورق می خورد.
ولادت امام حسن عسکری(ع) مبارک باد . . .
و به مناسبت این عید بزرگ یک عیدی قرآنی ...
تلاوت سوره انعام از استاد حاجی حسنی کارگر
التماس دعا
این عید که سرشار ز لبخند خداست
بر وسعت جانتان مبارک بادا !
به مناسبت امروز ، سال روز ولادت پیامبر مهربانی ها ، حضرت محمد مصطفی (ص) و امام جعفر صادق (ع) ، یک قطعه کوتاه قرآنی رو به شما تقدیم میکنم از آیاتی که در وصف پیامبر اکرم (ص) نازل شده و توسط استاد حاجی حسنی کارگر تلاوت شده است .
با اشک هایش دفتر خود را نمور کرد
ذهنش ز روضه های مجسم عبور کرد
در خود تمام مرثیه ها را مرور کرد
شاعر بساط سینه زدن را که جور کرد
احساس کرد از همه عالم جدا شده ست
در بیت هاش مجلس ماتم به پا شده ست
در اوج روضه خوب دلش را که غم گرفت
وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت
وقتش رسیده بود به دستش قلم گرفت
مثل همیشه رخصتی از محتشم گرفت
«باز این چه شورش است که در جان واژه هاست
شاعر شکست خورده طوفان واژه هاست »
میرفت سمت روضه ی یک شاه کم سپاه
آیینه ای ز فرط عطش میکشید آه
انبوه ابر نیزه و شمشیر بود و ماه...
شاعر رسیده بود به گودال قتلگاه
فریاد زد که چشم مرا پر ستاره کن !
«مادر بیا به حال حسینت نظاره کن»
بی اختیار شد قلمش را رها گذاشت
دستی ز غیب ، قافیه را کربلا گذاشت
یک بیت بعد واژه لب تشنه را گذاشت
تن را جدا گذاشت و سر را جدا گذاشت
حس کرد پا به پاش جهان گریه می کند
دارد غروب «فرشچیان»گریه می کند
با این زبان چگونه بگویم چه ها کشید
بر روی خاک و خون بدنی را رها کشید
او را چنان فنای خدا بی ریا کشید
بر پیکرش به جان کفن بوریا کشید
در خون کشید قافیه ها را حروف را
از بس که گریه کرد تمام لهوف را
اما در اوج روضه کم آورد و رنگ باخت
بالا گرفت کار و سپس آسمان گداخت
این بند را جدای همه روی نیزه ساخت
«خورشید سربریده غروبی نمی شناخت
بر اوج نیزه گرم طلوعی دوباره بود »
او کهکشان روشن هفده ستاره بود
خون جای واژه بر لبش آورد و بعد از آن...
پیشانی اش پر از عرق سرد و بعد از آن...
خود را میان معرکه حس کرد و بعد از آن...
شاعر برید و تاب نیاورد بعد از آن...
در خلسه ای عمیق خودش بود و هیچ کس
شاعر کنار دفترش افتاد از نفس...
گذاردن خنجر بر حنجره اسماعیل توسط ابراهیم خلیل و تردید نکردن وی و اطاعت اسماعیل نشانه و نماد وفادارى در قلمرو بندگى است.
اگر ابراهیم خلیل ، در اجراى فرمان پروردگارش ، خنجر بر حنجر اسماعیل مى نهد، اگر اسماعیل ذبیح ، پدر را در اجراى امر خدایى ، تشویق و ترغیب مى کند، اگر شیخ الانبیاء در نهادن کارد بر حلقوم فرزندش ، لحظه اى تردید و توقف نمى کند؛ همه و همه ، نشانه مسلمانى آن پدر و پسر و شاهد صداقت در عقیده و عشق ، و وفادارى در قلمرو بندگى است.
عید قربان ، عید شرافت بنی آدم است و کرامت انسانی اش ، جشن رها شدن از قید پدرانی است که جان فرزند خویش را نذر قربان گاه ها می کردند.
قربانی کردن ، نردبان تقرب است.
قربانی کردن بریدن دل از حرص و طمع و بخل و هوا و هوس و…. است.
بارالها! نفس خویش را در هر لحظه «رمی جمرات» می کنم تا هر آنچه جز تو در توسط تجسم شود ، محکوم به نابودی باشد.
الهی! حج درونی ام را به قربانی کردن نفس پایان ده تا اسماعیل وجودم را که در من به ودیعه نهاده ای ، باهمان معصومیت کودکانه به دیدار تو آورم.